معرفی تار

واژه شناسی و تاریخچه تار :
تار در آثار نویسندگان و شاعران و فرهنگ نویسان دارای معانی بیشمار و متفاوت به شرح زیر است :
صاحب برهان قاطع نوشته است :
« تا مخفف ترا طنبور است ، تار بر وزن مار ، تار موی ، تار ابریشم ، تار ساز و امثال آن است»
در فرهنگ آنندراج آمده است :
« تا مخفف تار است و تار ساز ، چون و طنبور و قانون و امثال آن می باشد »
مغنی ملولم نوایی بزن به کتائی او ، دو تائی بزن (حافظ)
رشته عشق چو بگسست ، فغان خاموش است تار تنبور چو ببرید صدایش ببرد (قاسم مشهدی)
می زن سه تا که یکتار گشتیم مکن دو تایی یا پرده ی رهاوی یا پرده ی رهایی (مولوی)
تار در ایران سابقه تاریخی چندانی ندارد و در هیچ یک از دیوان های شاعران متقدم لفظ تار به معنی ساز مستقل آن هم با ویژگی های امروزیش نیامده است :
چنگ و قانون جهان را تارهاست ناله ی هر تار در فرمان تو (مولوی)
صائب هلاک زمزمه ی آتشین ماست هرکس که ناخنی به رگ تار می زند (صائب تبریزی)
زمانه ساز طرب می زند چنانکه بگوش رسد ز زاویه عنکبوت نغمه ی تار (قاآنی)
تارهای چنگ را ما نیم ما چونک در سازیم زیر و بم زنیم (مولوی)
آنچه مسلم است ما تا دوران صفویه سازی بنام و شکل تار امروزی نداشته ایم زیرا در نقاشی های آن دوره هم اثری از آن دیده نمی شود، در صورتیکه در مجلس بزم تالار چهل ستون اصفهان کمانچه و عود و سنتور را می بینیم . در دوره ی قاجاریه تار یکی از ارکان موسیقی ایرانی شده است. ساز دیگری هم از نوع تنبور یا طنبور و سه تار در ایران داریم که “دو تار” نامیده می شود و در میان ترکمن های دشت گرگان نیز معمول است ، شاید بتوان درقفقاز که نوعی از تار بسیار معمول است سابقه قدیمی تری برای آن پیدا کرد.
سیم های تار اقتباسی از سه تار است ، منتها برای این که صدا قوی تر شود سیم های اول و دوم (زرد و سفید) را جفت بسته اند وپنج سیم تشکیل داده شده است و معروف است که سیم ششم بعد ها به وسیله غلامحسین درویش خان از روی سه تار به آن اضافه شده است.
تار سازی از دسته ی آلات موسیقی زهی مضرابی می باشد که از زمان قاجار به بعد جزو یکی از سازهای ملی ایران در آمد و با آن می توان کلیه نغمات متداول ایران را بخوبی اجرا نمود. از نظر لغوی به معنای تار موی ، تار ابریشم ، زه ، وتر ، رشته به اصطلاح امروز سیم است. در سازشناسی لفظ تار به معنای یک ساز مستقل است.